۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

اندر اخلاقیات نردبازان! روایت فرخی سیستانی و فرزندش


بوسه‌ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
سرخی رخسارهٔ آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
گاه برآورد همی آه سرد
گفتمش ای جان پدر خشم چیست
از پی یک بوسه که بردم به نرد؟
گفت: من از نرد ننالم همی
نرد به یک سو نه و اندر نورد
گفتم: گر خشم تو از نرد نیست
بوسه بده گرد بهانه مگرد
گفت: که فردا دهمت من سه بوس
فرخی! امید به از پیشخورد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر